وسوسه

شخصی

وسوسه

شخصی

دنیای کج و مژ

 

در خواب من

بیدار می‌شوی

به تماشای تو

بر دار بلند انتظار

 

گردنبندت

حضور تو را

 بر سینه‌ام جار می‌زند.

 

هر چقدر بعید

باز هم‌آغوشی‌ات را

چون پیکر محبوبی

شهر به شهر

دنبال خود می‌کشم.

 

بیا باز خیال ببافم دور تنت

بیا بپیچم به خیال پیرهنت

بیا در خیال بافته‌هایم

دنبال خودم بگردم...

هیچ نگو!

صدای نفس ‌هایت کافی است.

در هیاهوی سکوت‌هامان

نفس خوانی می‌کنم.

 

تو می‌دانی نفسی که مرده را زنده کند از کجا طلب کنم؟

 

به لبهایت که نگاه می‌کنم

تشنه‌ام می‌شود.

در خاطره‌ی بیداری‌ام

برهنه‌ای

و در حافظه‌ی خوابم

خیس.

هیچ دلیلی وجود ندارد

 که عاشقت نباشم.

این همه دوری؟

این همه راه؟

نمی‌فهمم...

این منم

که در مکیدن نفس‌های تو

از خود خالی می‌شوم .

...

تو با روح (نی) شده‌ی من چه خواهی نوشت؟

گفتم که!

راه رفتن را دوست دارم

رو خوانی می‌کنم، بارها

که در زندگی‌ام راه بروی.

...

میشود برگردی از اول باز بیایی؟

بگو آ...

(با کپی از شعر عباس معروفی که بسیار دستکاری شده توسط خودم)

--------------------------------------------------------------------------

آه.....

نظرات 2 + ارسال نظر
* پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 02:04 ق.ظ http://www.bahara.blogfa.com

تمرین روابط اجتماعی ..
دیدی بعضیها هم هیچ تمرینی نمی کنن؟ عین خیالشون هم نیست؟
ولی معقول و عادی رفتار میکنن. اونا کی اند ؟ ما کی ؟

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 02:50 ق.ظ

اسلام با تشکر از زحماتتون اگر می خواهید در مورد تناقضات قرآن و اشکالات علمی موجود در متن قرآن و زنان پیامبراسلام و احادیث جالب... بیشتر بدانید به این ادرس سری بزنیدwww.alcoran.blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد