وسوسه

شخصی

وسوسه

شخصی

می‌خزه زیر پوستم

و توی گوشم زمزمه می‌کنه


 بگو

از روزی که عروس خوشه‌های اقاقی شدم

از تولد یک عشق

لای عطر کهنه‌ پتوی مادربزرگ

و نفس‌هامان


یادم بیار

حرارت لب‌هایت را

آن شب سرد

توی کوچه‌ی آشتی کنان

پشت ساختمان‌


سر دادن دستم

زیر انگشتانت

توی سینما


یادم بیار

زمزمه‌های گرم ‌را

توی سوز سرد درکه


دیوانه‌ام کردی

دیوانه‌ام کردی

مجنون ام

اخ


یادت هست؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد