یک عادت عجیبی دارم
و آن این است که همه صفحه ها را میبندم
بعد موزیک همیشگیام را میگذارم
و شروع میکنم به نوشتن
لامپ را خاموش میکنم
گاهی چراغ مطالعه ی تو را روشن میکنم
بعضی وقتها میروم و به ماه نگاه میکنم
قبلتر ها که آن خانهمان بودیم سیگاری هم میکشیدم
ماه نزدیک است
همین دور و برها
من میروم یک سری بهش بزنم
راستش را بگویم
جمع اینجا که خودمانی است
یک چیزی ته دلم را قرص کرده.عین قرص ماه!
بین من و تو این بلاگ این راز میماند.