وسوسه

شخصی

وسوسه

شخصی

اشکالی نداره اگه نیستی
یه راه حل پیدا کردم!

عکس‌هات و نگاه می‌کنم و شبها هم باهات می‌خوابم!
(:

17 بهمن(شش روز)

آره عزیزم، تقریبا می‌شه حدس زد که چرا اینجا نمیای!
چند تا دلیله:
یکی اینکه می‌ترسی نوستالژی بزنی و غمگین شی
یکی اینکه فک می‌کنی من الان این تو رو از گریه و زاری غرق کردم
یکی اینکه وقت نداشتی
یکی اینکه میگی این که همش چرت و پرت می‌نویسه، چرا وقتم و تلف کنم؟
یکی اینکه خیلی دوست داری بخونی ولی نتوانستی
یکی اینکه الان اصلا حوصله این چیزا رو نداری

یا خیلی چیزای دیگه...
ولی میدونی چقدر دوست دارم به اینجا یه سری بزنی؟
این بین ماست فقط!
:(

ترسم این بود که وقتی رفتی بگم آه دیدی اون روز ، اون موقع ، اون ثانیه رو از دست دادیم!

مریم زیبا

من کی گفتم لبخند روی لبام نیس؟
کی گفتم همش گریه میکنم؟
من بهترین روزا رو داشتم
کی میگه؟

همه جا خاطره‌ی تو هست که من با همش یه لبخند گنده دارم روی لبام

دیشب
بغلت کردم
محکم
و فشارت دادم به خودم
و ماچت کردم
پشت هم
انقدر که
نفست بند آمد

دیشب
لای لباسهایت
خوابم برد

voice call

انگار دور و برش را نوا بر داشته
میزند
آرام آرام

و من بغض می‌کنم
آرام آرام
یواشکی
که هیچکس نفهمد
این روزها
چیزی کم دارم
دستانم تک و تنها
لب‌‌هایم داغ
پلک‌هایم خیس

بیرون را نگاه می‌کنم
خیلی خیلی دورتر
تو ایستاده‌ای

و ماه بالای سرمان یکی است

تلاش
تلاش
تلاش....
برای هدف.

هستی...
میدونم...
هستی...

:(

یه جوری رسیدی که دقیق هم دیروز و هم امروز داشتیم...
قبل از 12 تا بعد از 12
دستاتو بوسیدم...
چشم‌‌هاتو بوسیدم...


هنوز دلم هری می‌ریزد گاهی
قشنگ است زندگی وقتی تو هستی
هر جای دنیا که باشی...
من با توام.

9 بهمن- پایانی به امید شروع

قول میدم
قول میدم
منتظرت می‌مونم

به خدا
به خدا راست می‌گم
من تصمیم گرفتم
من می‌دونم

من
فقط
تو
رو
می‌خوام
فقط
فقط
فقط

دستام تیر می‌کشن
نرفته بی‌تابن...

از زمستونی که دستای تو توش دستامو گرم نکنه متنفرم
فقط امید تکرار دستاته که زنده نگهم می‌داره!
قول دادی
قول دادی
قول دادیا!

29 بهمن

انگشتم سر می خورد روی انگشت کوچکت
بعد برمی گردد بالا
و از اول

سر می خورد
سر

save را می زنم.

برف میاد
برف میاد

برف
برف
برف

بازی
بازی

-----------------------------------
راستی ما 4 روز خیلی خوب و توی شمال گذروندیم....
خیلی خوب
خیلی خاطره شد...