وسوسه

شخصی

وسوسه

شخصی

looking for something new in ur life?

برای فرار کردن لحظه شماری میکنی...
ترجیح میدی که به جای دیدن صحنه های درد ناک فیلم ، بیای و تو تنهاییت تکی تکی بترسی...
کی ،کجای دنیا گفته که همیشه حق با خودته؟
اصلا تا جایی که من یادمه همه حق دارن،جز خود آدم.

خیلی هم قشنگه... حداقل اینه که تو حق کسی و نخوردی...بقیه هم که فکر میکنن حقی دارن،یه جایی حق یکی دیگه رو خوردن.

ای بابا

دختره  به من میگه:  فلان دخترک واسه ی دوست پسرت کرم میریزه!

من که دهن بین نیستم، ولی ببین چه قدر تابلو شد که هیچ کس رعایت نمیکنه!

من،نصفه شب

 
اه،key board داغون شد!
آخه مگه مجبورم هم تایپ کنم،هم بگردم ،هم ماکارونی بخورم؟

(:

خدا پدر یاهو رو بیامرزه که چت کردن و میون پیر و جوون باب کرد!

secrets!



دنیای عجیب و غریب و بیخودیه!
یارو با ۳ تا بچه مدت هاست با منشی شرکت ریخته رو هم! آقای خونه زن لیسانسه ی خوشگلش و با کلفت ۱۰ سال از خودش بزرگ تر عوض میکنه!بعد از دو سال لو میره که دوست پسره ،کلی دختر در طی این مدت سوار کرده! دختره زنگ میزنه به حووش میگه اگه میخوای من برم کنار!!!!به اون زنگ میزنه نه به این!!! یکی دوست دخترش تو بغلش به یکی دیگه چشمک میزنه!!! یکی دوست پسرش اون ور دنیاست ، تو مهمونی وسط جمع، دوست پسر یکی دیگه رو ماچ ماچ میکنه!!! یکی به جای اینکه به دوستش آمار بده، به یکی دیگه آمار میده،بعد به اولی میگه:به تو چه!!!یکی عکس از لبای یکی دیگه انداخته رو موبایلش،به دختره میگه شبیه مال تو هست!!!!دوست پسره تو دانشگاه نشسته،به دختره میگه پای موبایل: تو تاکسی ام،آقا نگه دار پیاده میشم!!!!
جاکش،مگه مریضی؟درست رفتار کن،دروغ گو مگه ملت بازیچه ان؟!

کار ابدی زندگی : مخ زنی، مخ زنی ،مخ زنی...
همیشه ، همه جا ، همه کس!

ممکنه سکوت کنی...ولی این نشانه ی حماقت نیست.

سکوت من نشانه ی حماقت من نیست.
شاید سکوت کردن حماقت باشه...
ولی نشانه ی حماقت نیست.

------------------------------------------------------
درست مثل این می مونه که ساعت ۳ صبح از فرط گیر کردن حرف تو گلو بلاگ بنویسی و احساس رضایت کنی...
------------------------------------------------------
گلوم خشک شده...
میرم یه سیگار بکشم.
باید فردا اثبات کنم که با وجود همه ی جریان ها، من هنوز یه پخی هستم.
-آه؛اکنون دیریست

که فروریخته در من؛گوئی؛
تیره آواری از ابر گران
چو می آویزم با بوسه تو
روی لبهایم؛می پندارم

می سپارد جان عطری گذران
آنچنان آلوده ست
عشق غمناکم با بیم زوال
که همه زندگیم می لرزد

چون ترا می نگرم
مثل اینست که از پنجره ای
تکدرختم را؛سرشار از برگ
در تب زرد خزان می نگرم

مثل اینست که تصویری را
روی جریان مغشوش آب روان
می نگرم
شب و روز
شب و روز
شب و روز

guilty


خوب...حالا باید قضیه رو خیلی خوب ببینی....
طبق جبر موجود، جریان به سمتی میره که من با اختیار موجود از پس اون بر نمیام.

۱- باید به جبر تن در بدی؟
۲- باید بر خلاف مسیر آب شنا کنی؟
۳- باید رها کنی و سر راه به یه شاخه چنگ بزنی؟
۴- باید دعا کنی؟
۵- هیچکدام.

بد اخلاق.

!

موبایلم که قطع شده، نمیتونم بهت زنگ بزنم.
 انگار از دنیا disconnect شدم.

یه قرار بزاریم یه ذره قربون هم بریم.