دیدی یکی ؛به در میگه که دیوار بشنوه؛ ؟؟؟
شده حس کنی که تمام ایراد هایی که از در گرفته میشه یه جوری شبیه دیواره؟؟؟
بعد میبینی که ای بابا اصلا منظور کلا فقط دیواره...
بعد میفهمی که مستقیم منظور تویی ، حتا دیوار هم نیست.
حالا خجالت بکش. برو خودت و اصلاح کن.
حالا بین خودمون بمونه....
انقدر بازی می کنم تا جفت شیش بیارم.
زیاد فکر کردم. دارم ایندفعه حس آدم بیخیال ها رو میگیرم....
هــــــــــــــــــــــیش! بزار برم تو حس.
بلد بود همیشه عکس بگیره ها!!!
نمیدونم دست تقدیر بود یا تقدیر عکاس که
تا به ما رسید هم دوربین خراب شد هم عکس تار افتاد!!!
باطری دوربین هم دقیق موقعی باید تموم شه که میخوای از ابدی ترین ماچ دنیا عکس بگیری...
گفت از زیر نردبان رد نشین بد شانسی میاره!
تولدت مبارک همهی هستی من!
دلم برای تکرار یک لحظههایی تنگ شده.
دلم نه برای آدم ها ، برای حس هایی که آدم ها میدادن تنگ شده.
دلم برای خودم تنگ شده. نه اینی که الان شدم ، اونی که بودم.
دلم برای مرور خاطره ها تنگ شده.
دلم برای ایجاد خاطره ها تنگ شده.
من نمیگم از اینا چی خوبه یا چی بده. فقط میگم که دلم برای یه چیزایی تنگ شده.
امروز توی بغل مامانم نوازشی که دلم براش تنگ شده بود و مرور کردم. نوازش مامانم...خانواده...
بیا با هم یه چیزایی مرور کنیم...
--------------------------------------------------------
طبق تعریف کلیه ی آدم ها برنده شدن یعنی رفتن و رسیدن.تعریف جدید امروزه یعنی ایستادن و مقاومت کردن. حتا جایی که بحث برد و باخت نباشه...
( دست به وبلاگم داره خوب میشه ها!)
یه کار جالب یاد گرفتم...
هر وقت که عصبانی میشی، حتما باید بروز بدی...چون آدم ها فکر میکنن که نمیفهمی که چقدر همه چیز بزرگه یا مهمه یا حیاتیه یا...
یکی میگفت اصولا خاصیت type شما ها اینه که گاهی انقدر با یه مسئله در گیرین که خفه میشین، ولی تاثیرش رو آدم های دیگه اینه که فکر میکنن زیادی خونسردین!
در راستای آدم فهمیده ای شدن دفعه ی بعد تو عصبانیت میخوام یه چیزی رو خورد کنم..یا تو دیوار لیوان پرت کنم... یا داد بزنم و فحش بدم!
باید خیلی باحال باشه... دیگه تو سری خور نیستم! حقم و میگیرم نه؟؟؟