وسوسه

وسوسه

شخصی
وسوسه

وسوسه

شخصی

...

جدی هر یک سال آدم ها برابر با ۷ سال سگها است؟

از مسافرت برگشتم...

نمیتونم توضیح زیادی بدم ، به من خوش گذشت. خوش گذشتنه از یه جنس دیگه بود، و جدید بود.

آدم هایی که فکر میکنی غریبه نیستن ، گاهی خیلی غریبه و دور هستند!

چقدر همه چیز با قبل از سفر فرق داره... الان انگار همه یه آدم های دیگه هستند.

فکر نمیکنم دیگه بخوام تکرار کنم.

 

 

 

...

پ.ن : من برای اولین بار تله کابین سوار شدم.

۸

هــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــورا!!!!

دومین مسافرت با تو . با کلی تفریح ، تا ۲ روز دیگر!!!

هــــــــــــــــــورا !!!! بدون هیچ دردسر و ترس و نگرانی و استرس و بدبختی و آدم غریبه!  هنوز باورم نمیشه!

هورا           

سال نو

اینجا هم خوشگل شده ها...

سال نو مبارک.... هورا....

راستی ... راست میگفت ... میگفت همش وقتی حالت بده مینویسی...

منم الان اومدم نوشتم! حالم خوب هست ولی خیلی خوب نیست. چون تو نیستی...

آخه بابا قرار بود من عین کنه بهش بچسبم و از اون روزی که اومده دیگه ولش نکنم... نمیدونم چی شد که دست و پام شل شد و ولش کردم.گذاشتم بره...  آخ حالا دوباره دل تنگی میکنم! بگذریم... ماهی قرمز توی تنگ که دو روز بیشتر دوام نیاورد و زندگی رو ترک کرد... کلی براش آرزو داشتم که حتما امسال میبرمش میندازمش یه جای خوب که کنار بقیه ماهی ها بزرگ بشه! تو هم که رفته بودی مسافرت من هم دنبال مامانم اینا راه افتادم خونه‌ی همه فامیل... انگار وقتی حرف میزدن من یه خارجی بودم... تقریبا هیچی نمیفهمیدم. انگار هزارها سال از هم فاصله داریم.  تنها تفریح باقی مانده همون فیلم دیدنه که فکر کنم هر چی dvd داشتیم تموم کردم. یه موضوع دیگه هم می‌مونه به اسم درس که فقط کمی کلمه انگلیسی حفظ کردم!  عید خیلی بدیه! با اینکه تقریبا تمام فامیل و دیدم باز هم به میزان لازم عیدی نگرفتم! راستی در تعریف از احساس های اخیر باید بگم بعد از خوندن اون نامه من کلی متحول شدم و احساس شرمندگی کردم... بعدش دوباره خیلی چیزا رو به یاد آوردم و کلی پیش خودم و خودت شرمنده شدم. بنابر این در راستای حمایت از روابط سالم ، سعی میکنم که دختر خوبی باشم...    راستی برای امسال که جدید شده من هم برای خودم کلی تصمیمات جدید اتخاذ نموده و برنامه ریزی‌های لازم را انجام داده‌ام... دیگه هیچ اتفاق دیگه ای نیفتاده و باید بگم تا این لحظه همه چیز خوب بوده جز دوری تو خوشگلم. فردا هم که برمیگردی روی خوشگلت رو میبینم. ( نمیدونم چرا عین نامه شد) راستش کلا خبری نبود ، ولی میخواستم تا ۱۳ روز نشده و نحسی وبلاگ را فرا نگرفته یه چیزی نوشته باشم. عیدم مبارک!!!!