وسوسه

وسوسه

شخصی
وسوسه

وسوسه

شخصی

دریاب

دارم دیوانه میشم
شدم
تموم شده
یه کمش مونده


لایق تو نیستم
لایق نیستم

در گذر

:(

به من لطف نکن
اگه ممکن است
به من لطف نکن

بزرگ شده‌ام برمیایم از پس خودم
نگران هم نیستم...
-------------------


قبل از رفتن1

انگار یواشکی اینجا سرک بکشی
انگار بدونی به چی فکر می‌کنم

خیلی ضایع هستم
خیلی ضایع تر از همه

توی هواتون گم شدیم
هوامون و داشته باشین
--------------------------------------------
گوشواره‌هایم برازنده است
برازنده‌ی خودم
به هیچ کی نمیدم
میتوانی گاهی به بهانه دیدنشان ماچم کنی
یا به بهانه‌ی ماچ کردنم ببینیشان

نمیدانم بعد از این همه مدت
چرا جای ماچت داغ میکند و میسوزد
------------------------------------------------
راستی یعنی تو انقدر خری؟
نمی‌فهمی انگار!

اگر چه مهر بریدی و عهد بشکستی/هنوز بر سر پیمان و عهد و سوگندم

بغلم ...
دستت زیر پیرهنم
پشتم رو فشار
چشم راستم ماچ
دستم توی دستت
نگاه
نفس
بو
گوشم با گوشواره‌اش
موهام
شکمم

همه‌ام
برای همه‌‌ات
تصنیف


آواز خوان... رقصان.... پای کوبان
پر میکشم
-------------------------------------------
قندیل بسته جلوی پنجره‌ام
چکه چکه
بچکد روی گونه‌‌هایم

روی گردنم
لیز بخور
تا پایین

عین لب‌هایت
خنک کند جان و تنم

داغ است
لب‌هایم
یخ‌هایت را بده
رویشان مرهم کنم
-------------------------------------------
خیلی به جنون نزدیک‌ام
نزدیک‌تر از تو به من
نزدیک‌تر از ما
-------------------------------------------
بهشون بگو
بگو به من چی گفتی....

نگاه

رقصان نگاهم میرود از دستت بالا روی شانه‌ات مینشیند، نفس تازه میکند، باز بالاتر و بعد از روی موهایت لیز میخورد روی گوشت و بعد هم رقصان میرود مینشیند روی لب‌هایت و همانجا تا ابد آرام میگیرد.

don't just buy stuff,do stuff

باشه بابا...
باشه!

ممکن است حافظه‌ام خوب نباشد ولی بویت را خوب به یاد دارم ...
حفظ حفظ ام نگاهت را

از بس مرورت کردم

---------------------------------------------------
حیف که ریشه‌هایم گیر کرده وگرنه شاخه‌ها دامن ماه را چسبیده‌اند

30 بهمن

فکر می‌کنم بدترین اتفاق بعد از نوشتن یکی از بهترین متن‌های عمرت این باشه که یکی برات کامنت بزاره که سریع برای خریدن برنامه‌ی گوشی تلفنت بهش مراجعه کنی...
وقتی فکر میکنی... نه این دفعه دیگه برام نوشته....

امروز توی خیابون تا سوار تاکسی شدم آقایی45 -50 ساله که بغل دستم نشسته بود گفت آی وای کیفم، کیفم و جا گذاشتم و بعد از 30 ثانیه که با خودش حرف زد به فکر فرو رفت...
منم تمام مدت توی راه فکر می‌کردم که نکنه من باید کرایه ‌تاکسی رو پرداخت کنم یا کمک کنم ؟!
آخرش ازش پرسیدم: ببخشید اگر کیفتون رو گم کردین میتونم کمکتون کنم؟
آقاهه خیلی خوشحال شد و گفت ممنونم پول دارم.من کیف اسناد و مدارکم و جا گذاشتم...
----------------------------------------------------------------------------
این خاطره رو می‌خواستم امشب واست تعریف کنم! هم خیلی مست و هم خیلی خواب آلوده بودی...
----------------------------------------------------------------------------
کلیه فیلم‌نامه‌های علی حاتمی رو هم خریدم
دو جلد بود شد 7/900 تومان
خوشحالم که دارمشون.
-----------------------------------------------------------------------------
این را هم خواندم در یک وبلاگی حال کردم بنویسم برایت:
زندگی گیلاسی است که به سلامتی گیلاس بعدی بلند می‌شود


خلاصه خبری نیست
همه چیز حکایت از بهبود اوضا دارد.

شب به خیر