وسوسه

وسوسه

شخصی
وسوسه

وسوسه

شخصی

امروز

به یک هنرمندی فرانسوی زنگ زدن و از آخرین اثر هنریش قدر دانی کردن
هنرمند بزرگ صادقانه گفت:
باز هم از من تعریف کنید
چون نیاز دارم
چون تنها هستم.
زیبایی هم شکل‌های زیادی دارد


برگرفته از کتاب: شهروند خط صفر - اردشیر رستمی

ته سیکار خود را در توالت فرنگی نیندازید
...

نزدیک شو

تا تو به خاطر منی . کس نگذشت بر دلم
مثل تو کیست در جهان . تا ز تو مهر بگسلم؟

انگار اگه اینجا ننویسم یه طوریم میشه...
حتا اگه حرفی نداشته باشم
باید بیام بگم حرفی نیست

الانم عین اکثر وقت‌ها
حرفی نیست

بورس


من مراتب نفرتم را از این دنیا و از تمام دنیا‌های پس از این و قبل از این... به درگاه باری تعالی اعلام میدارم.
و تقاضای حذف خودم را خیلی کلی از همه‌ی این‌ها دارم.
و اگر نشد درخواست می‌کنم در زندگی بعدی حداقل به شکل دستمال کاغذی دربیام.

فرودگاه مهر آباد

صدایش بد نیست
غمگین می خواند... تقریبا همیشه
آرام ته دلش
گاهی یواشکی
دستهایش را توی‌هم گره می‌کند
و به زبانی که هرگز نمی‌فهمم
آواز می‌خواند:
"مست و گیسو افشان
می‌گریزد"

به زبانی که
خودم
هرگز
نمی‌فهمم

نمیدانم
انگارعروس خوشه‌‌های اقاقی شدم
و یا کی بود
هنگامی که از دریچه‌ی تاریک
کوچه را نگریستم
و کی
خوشبخت شدم
با بوسه‌هایت عین شقایق روی موهایم
و کی ماه کامل شد؟
بدان
همه جا پیچیده‌ای
عین نسیم
با سر زلف ما

:)

i remembered how it' s like to be with each other again
like old times
me and you
honey bunny
remember forever and ever and ever

:)

5 خرداد

من کپ کرده بودم
اولین سورپریز زندگی‌ام
سنگین‌ترین سورپریز ام بود...

یکی میگفت خوب است که به اندازه‌ی کافی lost دیده بودی...

از در اومد و من فقط نگاه کردم
من فقط نگاه کردم