فرشتهای بر من نازل شد
افتاده بود عکساش روی دیوار و تنها بود
و تا جایی که یادمه بالش شکسته بود و داشت گریه میکرد
و قلبش کف زمین افتاده بود
من کشیدمش
سریع روی دفترم تا بعدتر یادم باشد
و هر موقع که ناراحت باشم نگاهش کنم
برایت میکشمش
همین روزها
تا ببینیش
یک جوری ترس همراه با یه اضطرابی دو روزه دور و برم میپلکه...
و من نمیدونم از کجاپیداش شده.
و کاری نمیتونم براش بکنم.
اینکه به اضطراب و استرسهات غلبه کنی سخت ترین کار دنیاست.
اگه میدونستم چرا استرس دارم یا دلیلش چیه بهتر بود!
من باید ادامه تحصیل بدم... و این اولین هدف من خواهد بود.
من به خودم ثابت میکنم که من استحقاقش رو درم.
من از بهترین مراکز دنیا مدرک دکترامو میگیرم.
من لایقش هستم.
من میتونم.
من به آرزوی خودم میرسم.
شک نکن مریم.
مسیرت درسته!
من آرزو دارم و خیالپردازم و این همهی چیزی ه که دارم و ازش بهترین استفادهرو میکنم.
امروز
قدم اول
BA multimedia
من میتونم.
اگر یه اسکلهایی در بهترین دانشگاه های دنیا دارن مدرک دکترا میگیرن پس من حتما میتونم.
دنیا باگ دارد من مطمئنم...
یک جایش ایراد دارد.
به نظرم ایراد دارد.
منظورمن سیراب شدن کامل از زندگی نیست...
زندگی لنگ میزند.
امروز من با آیپادم از تجریش تا ونک پیاده رفتیم
خوبیش این است که وقتی موقع Bili jean است من جلوی پارک ملت بودم.
و وقتی که crawl از placebo بود من داشتم برمیگشتم.
خلاصه یکی از بهترین و خوشایند ترین لحظههایی بود که منو آی پادم باهم میگذرونیم.
با اینکه باهاش خیلی حال میکنم ولی امیدوارم روزهای من و آیپاد به روزهای من و تو تبدیل شه زود.
یعنی این بار universe با من راه میاد یا بازهم از اون قصههای همیشگی سمبل کرده؟
فردا میخواهم بام تهران را تست کنم.
من و آیپادم.
فکرکنم آدم تمام عمرش زندگی می کنه برای آدمهایی که دوستشون داره .
برای آدمهایی که وقتی نزدیک بهشون خوابه و اونا تشنه هستن از خواب بیدارمیشه و براشون آب میاره.
هر لحظه که غلط میزنن از خواب بیدار میشه و نفس کشیدن اونا رو چک میکنه.
زندگی بدون اون آدمها معنی نداره وآدم داره برای اونا زندگی میکنه...
گاهی آدم ضعیف میشود گاهی فقط میخواهد به دیوار تکیه دهد و ساعتها آسمان را نگاه کند و با خودش بگوید اولین ماه کامل سال جدید و توی دلش تکی لبخند بزند و آرزو کند که لبخندش را دیگر تکی نزند و دفعه بعد توی چشمهایت نگاه کند و بگوید الاتیتی ...
فکرکنم کم کم پتویم را بپیچم به خودم و توی تخت پیله ببندم...
:) نه تو آمدی