وسوسه

وسوسه

شخصی
وسوسه

وسوسه

شخصی

یادت رفته اینورها بیای ها!
الان خیلی دوری...
دورترین نقطه از خونه ...
تو از کیش هم دورتری...

دعوا

روی صندلی تاب تاب

انگار ننو
انگار آغوش
انگار مامان
انگار تنها


انگار تو

سرودی برای رفتن



تو
بو هایت را با خودت می آوری
و جا می گذاری
و می روی.

تو
می آیی و می رویی
ولی
توی خواب های من می مانی.

تو
وقتی می آیی
موسیقی ات را هم با خودت می آوری
و با خودت نمی بری...

جا نگذار
هر چه را می آوری با خود ببر
فقط قلبت را جا بگذار...
دست هایت را و لبهایت را...
چشمها و موهایت را...

این بار خودت را برایم بگذار...

ترسیده ام ، ترکم کنی...