سلام....
اعتراف کردم.
اعتراف کردم که اون شب عقل از سرم پریده ...
گفتم که قلبم و کی . کجا به کی و چه جوری...با چه مبلغی فروختم.
بازجویی از م.ف ساعت ۳ بعد از ظهر به وقت گرینویچ . اتاق ۱۳۵ .
- متهم هر چی که بگین ممکنه علیه شما استفاده بشه...
--من فقط در حضور وکیلم حرف میزنم.
-برو بابا وکیلم چیه؟ تو وکیلت کجا بود؟ تو عرضه داشتی در راستای اعطای قلبت در اعضا چیزی میگرفتی... ما همه ی وسایلت و گشتیم... یه پاپاسی نداشتی...بدبخت..
-- من هیچی نمیگم...شما کثافت های بی...آخ............. آی.... نزن...میگم....میگم...همه چیز و میگم:( و من با اولین کتک و مشت اعتراف کردم، همه چیز هم لو دادم)
اونروز:
تو تاریکی...همون موقع که کسی نبود...نور مانیتور رو صورتم میتابید...یه لحظه بالاخره تصمیم گرفتم.چشمام و بستم و خودم وسپردم به تو و لب هات.
چند روز بعد:
چشمام زده بیرون...چشمام و اون روز محکم فشار دادم....باید به مخم فشار میاوردم. علت پا فشار دادن زیادم رو برای ندیدن نمیدونم.حالا چشام نمیبینه...تو که چشم داری...یه نگاه بنداز ببین قلبم و اینورا نمیبینی؟دستم؟پاهای رفتنم؟ ( حداقل اونا رو میگذاشتی...چه جوری برم؟)
امروز:
اعتراف کردی که خسته ای...هیچی نمیخوای.منم میرم چون منو نخواستی..
کو پاهام؟؟؟
یه پای رفتن... گاهی هم دویدن...یا فرار کردن.....سایز ۳۹ ...قوی....با بالاترین قیمت از سمت شرکت ما خریداری میشود.(بدون میخچه لطفا)
-------------------------------------
قابل توجه دوستان و همکاران...
من ۵ روزه سیگار نمیکشم..
حالا ببینم فیلیپ موریس از کدوم در میاد تو من ازش امضا بگیرم؟؟
---------------------------------
متهم: به جرم ناگفته...به کیفر:۱۰۰ سال تنهایی....با افراد بیگانه....با تهوع...محکوم میشود.
پایان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اول سلام بعدشم نمی دونم چی شد که اسم وبلاگت رو اشتباهی خوندم وسواسی .لاصه ببخش اگرم حال و حول داشتی یه سر به وبلگ درویشی ما بزن
سلام
بابا ایول عجب وبلاگ توپی داری! به ما هم سر بزن اگر خوشت اومد یه نظر بده و اگر با تبادل لینک موافقی در قسمت نظرات برایمان بنویس .
با تشکر
بای