دیدی یه موقعی داری میمیری،بعد زورکی باید لبخند بزنی؟
بگذریم..
یه مدت دارم سعی میکنم نگاه ام و به آدم ها عوض کنم...
بعد برای این گاهی از زاویه ی اونا نگاه میکنم...
از اینم بگذریم...
دیدی وقتی یه چیزی نمیشه...هیچ جوره راه نداره...
شده تا حالا زندگیتو برای مقابله با این قوانین بذاری؟
بگذریم...
حوصله ندارم...انقدر تلاش کردم که رمقی برای برداشت کردن ندارم.
منتظر یه انرژی خیلی خفن و گنده ام که بترکونه!ولی فکر کنم تو این وضع بچسبم به طاق!
راستی...خبـــــــــــــــــــــــــــر : آقاهه بالاخره یه حرفی زد....خانومه از شدت هیجان و البته یه چیزی که اسمش N بالا هست هنوز باور نکرده...
بابا میخواستم یه چیزایی بگم....خوابت برد...نشد...یعنی خیلی هم بد نشد...چون شاید نمیگفتم...
میخواستم بگم...نه نمیگم....آخه!!!!
خفه شدم...
So hard to keep her satisfied در میره جاکش...
----------------------------------------------------
(این متن کاملا متفرقه است ربطی به هیچ کدوم از دوستا نداره!)
پسره میگه...بیا دوست معمولی باشیم...
- خوب ما چون دوستیم هر لحظه از حال هم خبر داریم...
- ما چون دوستیم برای هم جون هم میدیم...
- ما چون دوستیم خودمون هم دوست داریم...دوستامونم عین خودمون دوست داریم.
- ما ممکنه سر دوستیها ،دوستیهای دیگمون هم بفروشیم.(بعید هم نیست یه روز تو باشی...)
- اشکالی که نداره روشنفکر هم که هستیم، پست مدرن هم که هستیم،آوانگارد هم که هستیم...پس ما دختر های اطراف را دوست میدونیم...دوست های تو هم مـــــــــــــــــم.....تو تریپ ما نیستن!
ـ اصولا ما چون خیلی باحالیم...از هیچ دختری نمیگذریم...تو هم که دوست معمولی ما هستی...ببینم با این نظر ها ok هستی دیگه؟؟؟
- ما چون دوستیم ، تو هم که cool هستی و ما از تو باحال تر ندیدیم ،تو را هم از همه روشنفکر تر میدونیم...حالا یه ماچ بده....
ـ درسته که تو کون خوشگلی داری...ولی خوب داف های اطراف ما هم کون های خوشگل دارن...نمیشه شب ما بی لمس کون اونا بگذره...
ـ خوب فلانی و فلان روز من فلان جا کردم....تو که ok هستی؟
- ببین الان مد اینه که همه کون هم بذارن...مرامی ،رفاقتی ، میزاری ما کونت بذاریم؟
ـ ببین حقیقتش من.....د.....
- خوب دیگه خیلی دوست بودیم...دو تا راه داری...یا دوست من بمونی و تو تریپ ما باشی...یا بری...من خیلی دوست داشتم ولی متاسفم این رابطه کار نکرد.
ـخیلی خاطره های خوب مونده بیا خرابشون نکنیم...اه گیر نده...من همیشه از این رفتارت بدم میومده...برو گمشو ...
ـ تو یه آدم بی احساسی...یه جز اعصاب خوردی و وقت تلف کردن هیچی نداری...
-------------------------------------------------------------------
آخرین باری که یه چیز و برای اولین بار دیدی کی بود؟
---------------------------------------------------------------
به جز سرهنگ آئورلیانو بوئندیا،هیچکس نمیدونست که رمدیوس خوشگله از هر گونه احساسات به دور بود و بی تفاوت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
in mirror are closer than they appears objects
این همون حقیقتیه که من هیچ وقت نفهمیدم...البته در مورد آدم ها...توی زندگی...
---- شاید ننویسم دیگه...شایدم بنویسم...شاید یهو برم گم و گور شم...این اونی نیست که باید باشه...شایدم من باز اشتباه میبینم.نمیتونم بگم چی میبینم....
Turn around
And smell what you don't see
Close your eyes
It's so clear
Here's the mirror
Behind there is a screen
And both ways you can get in
Don't think twice before you listen to your heart
Follow the trace for a new start
What you need
And everything you feel
Is just a question of the deal
In the eye of storm you can see a lonely dove
The experience of survival is the key
To the gravity of love
The path of excess leads to the Tower of Wisdom
Try to think about it
That's the chance to live your life and discover
What it is
It's the gravity of love
Look around just people
Can you hear the voice?
Find the one who'll guide you
To the limits of your joys
سلام
جالب نوشتی مخصوصا در باره دوستی.
به منم سر بزن...
تا بعد...
خیلی راحت مینویسی.با یه جمله ای که نوشته بودی منو بردی به ماکوندو پیش اورسولا پیش آرکادیو.راستی تو فهمیدی رمدیوس خوشگله آخر کجا رفت؟
موفق باشی
من خفن کم آوردم.