ممکنه سکوت کنی...ولی این نشانه ی حماقت نیست.
سکوت من نشانه ی حماقت من نیست.
شاید سکوت کردن حماقت باشه...
ولی نشانه ی حماقت نیست.
------------------------------------------------------
درست مثل این می مونه که ساعت ۳ صبح از فرط گیر کردن حرف تو گلو بلاگ بنویسی و احساس رضایت کنی...
------------------------------------------------------
گلوم خشک شده...
میرم یه سیگار بکشم.
باید فردا اثبات کنم که با وجود همه ی جریان ها، من هنوز یه پخی هستم.
-آه؛اکنون دیریست
که فروریخته در من؛گوئی؛
تیره آواری از ابر گران
چو می آویزم با بوسه تو
روی لبهایم؛می پندارم
می سپارد جان عطری گذران
آنچنان آلوده ست
عشق غمناکم با بیم زوال
که همه زندگیم می لرزد
چون ترا می نگرم
مثل اینست که از پنجره ای
تکدرختم را؛سرشار از برگ
در تب زرد خزان می نگرم
مثل اینست که تصویری را
روی جریان مغشوش آب روان
می نگرم
شب و روز
شب و روز
شب و روز
sss
سیثسببسب