وسوسه

وسوسه

شخصی
وسوسه

وسوسه

شخصی

تاب سرما و تاریکی

یک وقت‌هایی میایی توی خاطره‌هایم
لیز میخوری از روی لبم
میفتی روی کی‌بردم
انگشتام و میزارم روی جاهایی که ریخته‌ای
تر میشود
انگشتانم
چشم‌هایم
لب هایم

---------------------------------------------------

قرار گذاشتم
برای اکتشاف
بیایم
با زبانم
این بار
و
سکوت
و گاها لرزش دستم
را اگر ...
قرار گذاشتم
با لای موهایت
توی باد رها
رگ‌های دستت را
با دست سردم
گرم کنم

اشک امانم نمی‌دهد

قرار گذاشتم، هر شب

---------------------------------------------------
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد