وسوسه

وسوسه

شخصی
وسوسه

وسوسه

شخصی

zoo

نمی‌خوام بخوابم الان

یعنی خوابم میومدا

ولی نمیدونم چی شد بعدش که خوابم پرید...

ببین

من خیلی باهات حرف دارم

هنوز کلی چیزا هست که راجع بهشون حرف نزدیم

میدونی مثلا

خیلی چیزا که ندیدیم

فقط یه زرافه نیست

من هنوز کرگدن هم ندیدم

اگه بخوایم سخت‌گیر باشم اون شیری هم که دیدیم خیلی فایده نداشت...

ببین

می‌دونی تو آفریقا از نزدیک شیر واقعی می‌بینی؟

می‌دونی یه فیل تازه به دنیا اومده ندیدیم؟

می‌دونی یه جای دنیا یه موجودات عجیب و غریبی هست به اسم گودزیلا؟( نه اونی که فیلمش هستا!)

میدونی عروس دریایی چه طوری زیاد میشه؟

چندتا پاندا تو دنیا مونده؟

دایناسور ندیدیم؟

به جز حیوونا

میدونی چند تا تابلو هست که ندیدیم؟

میدونی چه موزه‌هایی نرفتیم؟

چه آهنگ‌هایی که نشنیدیم؟

(اهرام ثلاثه ندیدیم- مثلث برمودا هم هست)

خیلی... خیلی... خیلی چیزا هست

که من نمی‌خوام تنهایی ببینم.

و تنهایی نمی‌بینم

چون می‌خوام با تو ببینم؟

میدونم زوده که من احساس کنم می‌تونم امر و نهی کنم.

ولی آخه یه ذره فکر کن...

اینا فقط وقتی من و توییم حال می ده.

به خدا راست می‌گم

فقط یه کم فکر کن!

شب بخیر عزیز دلم

پ.ن : چه عجیب یهو هوای جوونی گرفت منو! یاد قدیم افتادم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد