وسوسه

وسوسه

شخصی
وسوسه

وسوسه

شخصی

آشوب

راستش من بهت خیلی فکر می‌کنم،

دلم آشوبه از بس توش تاپ تاپ کردی.

امشب کلی از پنجره به بیرون خیره شدم و کلی فکر کردم.

ما یه قسمت مهم از زندگی هم شدیم.

گلوم خشک شده و گرممه ولی توی معده ام انگار سرده.

یه جور عجیبی‌ام. خدا امشب و به خیر کنه!

توی دلم گفتم ما به هم می‌رسیم...

و وقتی اینو گفتم ، پرسیدم: به هم رسیدن یعنی چی؟

و بعد جواب دادم: برای من یعنی قبل خواب بهش فکر کنی و راجع بهش بلاگ بنویسی.

بعد از جواب احمقانه خودم خندیدم چون میدونم این نیست.

شاید یعنی صبح که پا میشی چشمات توی چشماش باز شه؟!

یا وقتی خوابه دستتو دراز کنی و بهش یواشکی دست بزنی.

به هر حال میدونم که به هم رسیدن کلی fact  داره...

و مهمترینش اونه که ته دلت عاشق باشی و توی دلت هی تاپ تاپ بزنه.

و وقتی توی بغلش داره کم کم خوابت می‌بره ته دلت بگی خدایا! شکرت...


نظرات 1 + ارسال نظر
tannaz شنبه 6 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 06:45 ق.ظ http://nazkhanum.blogsky.com

salam

be nazar adame bahali miay

az neveshtehat khosham miad

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد