هیچ کس زودتر از من
لبخند نمیزند
به روی تو
حتا در دوردست
هیچ کس زودتر از من
به باز شدن چشمهایت نمیرسد
حتا خورشید
وقتی نیستی
بهانه میگیرد دلم
تلخ و اخمو و بدعنق میشود
گفتی دوستت دارم
یا بوسم کردی؟
دیگر دلم در تنم بند نمیشود
عزیز دلم
به دادم برس
وقتی هستی
همهی هستی ام را با لبم
میگذارم روی شانهات
هیچ چیز کم نیست
جز رد پایی که از ما
پشت سر ما
روی برفها باقی بماند.
خودت می گویی چند روز
پس کمی دیگر هم صبر کن....