وسوسه

وسوسه

شخصی
وسوسه

وسوسه

شخصی

داستانی برای پایان سال شش و شروع سال هفت

در زمانهای بسیار قدیم، زن و مردی پینه‌دوز، یک روز به هنگام کار بوسه را کشف کردند. مرد دستهاش به کار بود، تکه نخی را با دندان کند. به زنش گفت بیا این را از لب من بردار و بیانداز. زن هم دستهاش به سوزن و وصله بود. آمد که نخ را از لب‌های مرد بردارد، دید دستش بند است، گفت چه‌کار کنم، ناچار با لب برداشت؛ شیرین بود، ادامه دادند!

سال بلوا / عباس معروفی

-----------------------------------------------------------------------------------

برای من همیشه عشق ساده و آرام بوده عین فیلم Amelie یا عین داستانهای والت دیسنی .

تمام دغدغه فاش شدن راز عشق است و بس.همه چیز رنگی است . سبک است.

همه عشق ورزیدن در یک رقص کوتاه است و یک بوسه نا تمام. و همه اینها قشنگ است.

سالگرد ما هم از راه دور ساده و بی دغدغه پشت وب کم برگزار شد. ولی ته دلمان قرص قرص بود.

هوا اینجا بارانی و خنک و آنجا گرم بود. و کنار لب‌هایمان لبخند بود.

خیلی ساده.

-----------------------------------------------------------------------------------

به نظرم بهترین بوی دنیا، بوی چیزهای نو و آکبند است. حالا چه لباس باشد، چه میز و صندلی، چه رادیو، چه ماشین و چه حتی لوازم خانگی مثل تستر یا اتوبرقی.
نو که باشند، برای من همگی بوی خوبی دارند.

در رویای بابل / ریچارد براتیگان

-----------------------------------------------------------------------------------

متن بالا من را یاد تو میاندازد. تو همیشه برای من بوی نویی میدهی... و این حس خیلی خوبی است.

بعد از این چند سال آرزو میکنم که سالهای بعد هم با خوبی و خوشی با هم باشیم.

نظرات 4 + ارسال نظر
شبگرد نا آشنا یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:01 ق.ظ http://3miramis.blogsky.com

درود
منم برای شما و کسی که دوستش دارید آرزوی خوشبختی می کنم

شب روز یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:16 ق.ظ

دوستت دارم

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:08 ق.ظ http://ho3iin.blogsky.com

نمکی خوای آپدیت کنی !‌

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:09 ق.ظ http://ho3iin.blogsky.com

اون بالا نمیخوای بود اونطوری شد !‌

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد